دکتر کامران جلالی؛ فوق دکترای پزشکی فرامولکولی
فارغالتحصیل رشته پزشکی از دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد واحد پزشکی تهران در اسفندماه 1375 است، مطالعه و تحصیل هومیوپاتی از سال 1372 تا 1375 زیر نظر دکتر مسعود ناصری گذرانده است. دکتر جلالی دارای درجه علمی دیپلمای هومیوپاتی از مرکز علوم هومیوپاتی، دانشگاه ارومیه است وی عضو انجمن هومیوپاتی ایران و عضویت در مجمع بین المللی پزشکی هومیوپاتی (LMHI) را دارد. همچنین بیش از 17 سال سابقه فعالیت جدی در زمینه هومیوپاتی و فرامولکولی و بیش از پانزده هزار بیمار را در این زمینه درمان کرده است. مدرک دکترای تخصصی هومیوپاتی و فوق دکترای طب هومیوپاتی را با ارائه اثبات داروی سوپر پلی کرست Nat-sep برای نخستین بار در دنیا دریافت کرد.
واژۀ «فرامولکولی» مفهومی گیج کننده دارد. همۀ ما با واژۀ «مولکول» آشنا هستیم و میدانیم که همۀ سلولهای بدن از مولکول ساخته شده و نیز میدانیم که بیماری بر اثر اختلال در عملکرد سلولها به وجود میآید؛ بنابراین بهطور دقیقتر بیماری نتیجۀ اختلال در عملکرد مولکول است. طب رایج با استفاده از شیمیِ مولکولی، داروهایی را برای اصلاح تغییرات بیمارگونه میسازد و در درمان از آن ها استفاده میکند؛ به همین دلیل آن را «پزشکی مولکولی» مینامند. پزشکی فرامولکولی که از قوانین شیمی فرامولکولی با بیش از60 سال قدمت استفاده میکند، سعی دارد تا با استفاده از نیروهای بینمولکولی اختلال عملکرد مولکولها را اصلاح کند. به عبارت دیگر، پزشکی فرامولکولی با اصلاح عملکرد نادرست مولکولهای بدن به وسیلۀ داروهای فرامولکولی، بیماریهای بیشماری را ریشهای درمان میکند. بنابراین پزشک فرامولکولی باید دانش جامعی دربارۀ پزشکی مولکولی (طب رایج)، داروهای فرامولکولی (طب هومیوپاتی) و طب سنتی داشته باشد. هرکدام از این علوم جایگاه ویژهای دارد.
تشخیص بیماریها با استفاده از فناوریهای پیشرفتۀ طب رایج صورت میگیرد، از داروهای فرامولکولی بهعنوان ابزار درمانی استفاده میشود و برای حفظ تندرستی از طب سنتی در راستای شناخت طبیعت فرد، مواد غذایی و نیروهای مؤثر بر حفظ سلامتی استفاده میشود.
مقدمه
بیماران در پی درمان درد خود به دنبال پزشک حاذقی میگردند تا هرچه زودتر از رنج بیماری رهایی یابند. معمولاً آنچه برای آنها اهمیت بیشتری دارد، یافتن شیوهای از درمان است که در کوتاهترین زمان ممکن ناراحتیشان را برطرف کند و متأسفانه کمتر به عواقب طولانیمدت این درمانِ برقآسا توجه میکنند.
در بین شیوههای درمانی گوناگون، طب غربی یا پزشکی رایج، متداولترین آنهاست. این نظام درمانی در بیشتر جوامع بشری جایگاه ویژهای دارد؛ بهطوریکه دانشکدههای پزشکی، بیمارستانها و کارخانههای داروسازی، نظام حقوقی قدرتمندی را بنا کردهاند که در اولین ابتلای بیمار، مناسبترین و منطقیترین انتخاب را پیش روی بیمار قرار میدهند.
به این ترتیب، کمتر پیش میآید که در آغاز بروز بیماری یا در مراحل مختلف آن مجبور نشویم به مراکز درمانی یا تشخیصی طب رایج مراجعه کنیم. این روند چنان عادی، معقول و متداول به نظر میرسد که رویۀ دیگری جز آن را پیش گرفتن کاری غیرمعمول، سادهانگارانه و گاهی حتی اشتباه به نظر میرسد. با این حال، رویدادهای اخیر در عالم پزشکی و تحقیقهای گسترده درخصوص کارآمدی طولانیمدت طب رایج، هر فرد اهل مطالعه را بر آن میدارد تا رویکرد حال حاضر را بازبینی جدی کند.
کتابچهای که در پیش رو دارید، حاصل تجربههای 20 سالۀ پزشکی است که در دانشکدۀ پزشکی طب غربی آموزش دیده و بخش درخور توجهی از وقت خود را صرف مطالعۀ سایر شیوههای جانبی بهویژه طب هومیوپاتی و طب سنتی کرده و سعی نمودهام تا مسیر درمان واقعی و اصولی را تا حد زیادی روشن کنم تا بتوانید بدون نگرانی، مناسبترین شیوه و دستورالعمل را برای درمان خود انتخاب کنید. به امید آنکه این دستنوشتۀ مختصر، مفید واقع شود. جای بسی خشنودی خواهد بود اگر خوانندگان گرامی پیشنهادهای سازندۀ خود را از طریق نشانیinfo@dynamis.ir مطرح نمایند.
انتخاب شیوۀ درمان ایدهآل
یکی از باورهای نادرست ما دربارۀ انتخاب شیوۀ درمانِ مناسب این است که بیشتر مواقع روشی را که رایج است و بیشتر به آن توجه میشود، به حسابِ بهتر و ایدهآل بودن میگذاریم؛ درحالیکه برای انتخاب بهترین شیوۀ درمان، معیارها و ویژگیهای مشخصی وجود دارد که اگر آنها را بشناسیم، همیشه در بهترین سطح سلامتی خود خواهیم بود و ضمن شاد زندگی کردن، عمر بیشتری خواهیم کرد.
هیچ شیوۀ درمانی در دنیا نمیتواند ادعا کند که بهترین و کاملترین است؛ یعنی هر شیوۀ درمانی قوتها و ضعفهایی دارد که هرکدام از ما باید شناخت کلی از آن داشته باشیم تا در انتخاب راه درمانِ بیماریها یا پیشگیری از بروز آنها اشتباه نکنیم.
پرسش دربارۀ انتخاب بهترین شیوه یا اقدام درمانی، موضوعی است که کمتر از سوی پزشکان و بسیار کمتر از طرف بیماران مطرح میشود. برای مثال، بعد از اینکه خود ما یا یکی از دوستان و عزیزان ناخوش یا بیمار میشویم، بلافاصله و بدون هیچ تردیدی به بیمارستانها یا مطب پزشکان متخصص مراجعه میکنیم و دستورهای تشخیصی و درمانی آنها را بدون چونوچرا اجرا میکنیم. هرچند شاید در این بین باشند افرادی که خوددرمانی میکنند، سری به قفسۀ داروهای خانگیشان میزنند یا به توصیۀ دیگران به عطاری میروند و چند جوشانده یا داروی گیاهی میگیرند. با این حال، تصمیم عموم مردم و حتی توصیۀ پزشکان، مراجعه به مراکز درمانی رسمی است.
شاید بگویید مگر این کار ما ایرادی دارد، ما که از علم پزشکی سردرنمیآوریم و عقل حکم میکند به سیستم پزشکی رایج و متداول اعتماد کنیم و تشخیص و درمان را به پزشک متخصص واگذار کنیم.
چنین اقدامی که به نظر عاقلانه میرسد، تنها زمانی درست است که طب رایج را کاملترین و بهترین شیوۀ درمان در نظر بگیریم؛ شیوهای که از پیشرفتهترین فناوریها و پژوهشهای علمی استفاده میکند و در عرصۀ پزشکی حرف اول را میزند!
چنین نظری شاید در جهان سوم یا کشورهای در حال توسعه جا افتاده باشد؛ ولی آمار جهانی نشان میدهد که در کشورهای پیشرفته، افراد به دنبال راهکارهای درمانی کمعارضهتر و کمهزینهتر هستند؛ راهکارهایی که معیارهای لازم را برای شیوۀ درمان مناسب و کامل داشته باشد.
تا اینجا متوجه شدیم که برای درمان بیماریها، انتخابهای دیگری جز پزشکی رایج وجود دارد. حالا وقت آن رسیده که مروری گذرا بر معیارهای پزشکی ایدهآل کنیم. در جمعبندی کلی میتوان گفت مهمترین ویژگیهای شیوۀ درمان ایدهآل عبارتاند از:
1. کمترین عارضۀ درمانی و تشخیصی را داشته باشد.
2. بیماریها را ریشهای درمان کند و جنبۀ تسکینی و علامتی نداشته باشد.
3. اکثر مردم از پسِ هزینههای آن بربیایند.
با دانستن این معیارها اکنون میتوانیم با بررسی کلی، بهترین شیوۀ درمان را برای مسائل پزشکی خود جستوجو کنیم. شاید بگویید برای انتخاب باید اهلفن بود و شناخت بیشتری داشت. در اینصورت توصیه میکنیم نگاهی به وسیلههای ارتباط جمعی بیندازید که به دلیل پیشرفت فناوری، بهآسانی در دسترس است. شما از طریق شبکههای اجتماعی، گردش در اینترنت و دیدن پایگاههای گوناگون، اطلاعات ارزشمندی را به دست خواهید آورد. با ما همراه باشید تا یافتهها و دانستنیهای ارزشمندی را در این زمینه با شما در میان بگذاریم.