متخصص طب مکمل کیست؟
طب مکمل ، پزشکی جایگزین ،طب جایگزین ( alternative medicin) به کلیه روش های درمانی گفته میشود که در حیطه پزشکی رسمی(مدرن) قرار نگرفته ، اثربخشی و زیان بخش بودن آنها اثبات یا رد نشده است و متخصص طب مکمل در این گذار با فراز و نشیب های گسترده ای دست و پنجه نرم میکند.
طب مکمل (جایگزین) به مجموعه ای از روش های تشخیصی و درمانی اطلاق می گردد که با مبانی تفکر حاکم بر سیستم های بهداشتی رایج تفاوت کلی دارد. در این طب اصل بر حفظ سلامتی انسان و سپس درمان بیماری است.
طب غیر رایج، غیر آکادمیک، طب طبیعی و طب کل نگر و حاشیه ای، نام های دیگری است که به طب مکمل اطلاق می گردد. اغلب این روش ها تاریخچه بسیار طولانی و حتا چند هزارساله دارند.
انسان در ادوار تاریخ شیوههای گوناگونی برای درمان و بهداشت بهکار بردهاست؛ ازپزشکی سنتی ، گیاه درمانی، هامیوپاتی، فرادرمانی، آب درمانی ،انرژی درمانی ،سنگ درمانی، پزشکی کهن ایرانی (اوستا، ابوعلی سینا،ابوریحان بیرونی)، مصری و چینی وپزشکی سلولی. درمانهای جایگزین مشخصا روشهایی هستند که مورد تأیید دانش پزشکی قرار ندارند. آن بخشهایی از روشهای سنتی که قابلیت اثبات علمی دارند، پیشتر به عنوان طب مدرن یا دانش پزشکی شناخته میشوند و عنوان درمان جایگزین ندارد.
در این مقاله موارد زیر را بررسی میکنیم :
- داروها و طب مکمل
- پزشکی جایگزین
- طب آلوپاتی ( تضاد درمانی)
- مقایسه راههای درمانی در طب سنتی و طب مدرن
- شاخه های طب مکمل
پزشکی جایگزین
متخصصان و طرفداران این نوع از درمانگری ( متخصص طب مکمل) ، ضمن رد روشهای درمانی پزشکی مدرن از روشهای درمانی سنتی و جایگزین، برای بهبود و علاج بیماریها استفاده میکنند. در مقابل، متخصصان پزشکی رایج نیز، روشهای درمانی سنتی و جایگزین راغیر علمی و نوعی از شبه علم میدانند.
همهٔ روشهای پزشکی جایگزین یا مکمل، در فرایند درمان، دارای بخشی غیرقابل تعریف یا حلقهای گمشده میباشند که از دیدگاه علم قابل بررسی نیست. این مسئله که در این نوع پزشکی، از بیمار چه خواسته میشود، مشخص است و تأثیر آن بر بیمار نیز قابل ثبت و ضبطِ دقیق علمی و قابل تکرار و تجربه است، اما بهبود از نگاه علمی قابل توجیه نیست.
متخصص طب مکمل، ضمن رد روشهای درمانی پزشکی کلاسیک ، از روشهای درمانی سنتی و جایگزین، برای بهبود و علاج بیماریها استفاده میکنند. در مقابل، متخصصان پزشکی رایج نیز، روشهای درمانی سنتی و جایگزین را غیرعلمی و نوعی از شبه علم میدانند.
از دیدگاه پزشکی بر پایه شواهد روشهای درمانی و داروهایی که در سطح وسیع مورد استفاده قرار میگیرند، باید ابتدا از سد مطالعات آزمایشگاهی و بالینیِ باکیفیت گذشته و پس از بررسی همه خطرهای احتمالی و طی مراحل مختلف، اجازه استفاده بگیرند. این در حالی است که بیشترِ روشهای درمانی طب مکمل، بدون این که آزمایشها، اثربخشی شان را تأیید کرده باشند، تجویز میشوند.
داروها و طب مکمل
داروهایی که در بازار عرضه میشوند پس از آنکه در آزمایشگاه از مراحل مختلف میگذرند، باید وارد فازهای بالینی شوند و بعد از تحقیقات کافی و به دست آمدن آمار دقیق از اثرات مثبت و حتی عوارض جانبی آنها اجازهٔ آن را مییابند که وارد بازار شوند و در اختیار عامه مردم قرار گیرند و متخصص طب مکمل آنها را تجویز میکند . در حالی که در مورد روشهای درمانی و داروهای طب جایگزین، چنین مراحلی طی نمیشوند و این روشها بدون آزمایش و بدون این که از نحوه اثر آنها اطلاعات دقیقی به دست آید، مورد استفاده قرار میگیرند.
به عنوان مثال در هامیوپاتی داروها 70 درصد گياهي، 20 درصد مواد معدني و كانيها از جمله طلا، فسفر و 7 درصد جانوري مانند داروي سپيا كه از ماهي مرکب گرفته ميشود و براي بيماري زنان تجويز ميشود، است و 3 درصد آن مواد بيولوژيكي مانند تيروئيد گوسفند، قارچها و نوسودها است.
هرچند در علم نوین سعی بر آن است تا طب مکمل و روشهای آن مورد آزمایش قرار گیرند، تا در صورت مفید بودن، مورد استفاده قرار گیرند؛ اما هنوز بسیاری از روشهای سنتی میتوانند خطرناک باشند.WHO (سازمان بهداشت جهانی ) بر این باور است که هنوز به میزان زیادی تحقیقات آزمایشگاهی و بالینی نیاز است تا بتوان بیخطر بودن و اثر بخشی طب سنتی و جایگزین را تأیید کرد.
بدنبال گزارشات web of science تعداد پژوهشهای علمی درباره طب مکمل از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۶، ۲۵برابر شدهاست. گزارشات سایت اسکوپوس نیز تاییدکننده این افزایش است. بیش از نیمی از تمام مدارس پزشکی در آمریکا و کانادا برنامه طب مکمل را در آموزشهای خود گنجاندهاند و متخصص طب مکمل تربیت میکنند .
طب آلوپاتی ( تضاد درمانی)
هوميوپاتها با شناخت اختلال به وجود آمده در بدن، نيروي حيات فرد را درمان ميكنند، هوميوپاتي يک طب قوي است كه از دو كلمه هوميو(تشابه) و پاتي(بيماري) تشكيل شده که هوميوپاتي (تشابه درماني) است اما پزشكي رايج(كلاسيك) يا آلوپاتي(تضاد درماني) است.
هوميوپاتي درمانكننده همه بيماريهاست و در هر بيماري اثر دارد يك سري از بيماريها از جمله بيماريهاي صعب العلاج را آسانتر و در زمان كوتاهتري درمان ميكند که در آلوپاتي راهي براي درمان اين بيماريها نيست. البته درمان اين قبيل بيماريها به شرايط گوناگوني وابسته است از جمله اينکه آيا فرد در مراحل نخست بيماري است يا در مراحل آخر بيماري. همچنين دانستن سن بيمار و اينكه در طول زندگي خود از داروهاي هورموني و كورتوندار به چه مقدار استفاده كرده است، نيز از شرايط درمان بيماريهاي صعبالعلاج است.
هوميوپاتي انسان را كلي ميبينيد و اين عقيده را دارد كه انسان انرژي حيات دارد و موارد ارثي(مياز در هوميوپاتي)، استرس و شرايط زندگي انرژي حيات فرد را ضعيف ميكند و اندام ضعيف که قابليت پذيرش بيماري را دارند دچار بيماري ميشوند اما در آلوپاتي فرد جز به جز شناخته ميشود و اگر فردي داراي زخم معده، عصبانيت و ترك كوچكي در پاشنه پا باشد در طب هوميوپاتي به ليكوپوديوم مبتلاست، اما در پزشكي رايج (آلوپاتي) براي هر كدام از بيماريها بايد به يك متخصص مراجعه كند.
علم هوميوپاتي از اول تاريخ بشريت مانند قانون جاذبه زمين وجود داشته و كسي آن را كشف كرده است، علم هوميوپاتي در سال 1810 ميلادي توسط “ساموئل هانمن” يك پزشك آلماني معرفي شد که پس از وي دانشمندان بسياري در تكامل هوميوپاتي نقش داشتند .
مقایسه راههای درمانی در طب سنتی و طب مدرن
۱– شیوه دفع کنندگی و نه رفع کنندگی :
شیوه درمانی طب سنتی، شیوه دفع کنندگی است، بر خلاف طب جدید که معمولاً شیوه درمانی رفع کنندگی دارد.
یعنی اصول طب سنتي به گونه ای است که مانع از بیمار شدن می شود و اساس آن بر پرهیز است، اما اصول طب جدید بیشتر به درمان مرض و بیماری اختصاص داده شده است.
طب نوین ۸۰ درصد به درمان می پردازد و ۲۰ درصد دیگر را پیشگیری می کند، طب سنتی عکس طب نوین است و اساس کار آن پیشگیری است تا درمان یعنی ۸۰ درصد پیشگیری و ۲۰ در صد به درمان و آن هم از طریق دخالت در فرهنگ غذایی مردم است.
۲- درمان علت ها نه معلول ها:
طب سنتی به درمان علت ها می پردازد، در حالی که طب جدید بیشتر به عوارض و معلول ها توجه دارد. طب سنتی درمان بیماری را به تعدیل درون انسان حواله میدهد، در حالی که طب جدید بیشتر به دنبال هماهنگ کردن با بیرون است.
در حقیقت در طب سنتی بیماری و علت بیماری درمان می شود نه بیمار، به گونه ای که بیماری ریشه کن شود اما در طب نوین، بیمار درمان می شود، یعنی علامت درمانی صورت می گیرد، نه علت بیماری، البته در مواردی هم با علت برخورد می شود، مثل سنگ کلیه و امثال آن.
۳- شیوه درمانی اقلیمی نه جهانی
شیوه درمانی طب سنتی اقلیمی و جزئی است، برخلاف طب جدید که داروها و نسخه های آن عمومی و جهانی پیجیده می شوند.
۴-روش های درمانی در طب سنتی به اعتبار پیشینه ی کهن، آزموده شده هستند، اما در پزشکی کلاسیک پیوسته در حال دگرگونی اند.
۵- طب سنتی کلی نگر است به عبارتی به تمام بدن نظر دارد و همه اعضا را اجزای پیوسته ی مرتبط با هم می داند و در درمان می کوشد کل بدن به عنوان یک واحد ، سلامت یابد، اما طب جدید جزیی نگر است، اگر جزیی از بدن بیمار شود، سعی در بهبود همان جزء دارد. یکی ازدلایل گرایش ها و تخصص های گوناگون در طب جدید نیز همین نکته است.
۶-پایه ی داروها در طب سنتی گیاهان ، کانی ها و مواد طبیعی یا ترکیبی از آن هاست، اما داروها در پزشکی جدید عمدتا شیمیایی هستند.
۷-یکی از عمده ترین پایه های معاینه ی بالینی ، تجویز دارو و نسخه پیچی در طب سنتی توجه به مزاج و طبیعت فرد است، اما درپزشکی جدید، مزاج و طبیعت جایگاهی ندارد. در طب سنتی متناسب با طبع و مزاج بیمار داروهایی به کار گرفته میشود که مبنای علمی و تجربی مصرف چند هزارساله دارد اما در پزشکی جدید از داروهای شیمیایی استفاده می شود که معلوم نیست چه عارضه هایی را ایجاد می کنند و اخیرا وارد چرخه درمان شده اند.
۸- در طب سنتی انواع جراحی انجام می گرفته است و پزشکی جدید در زمینه ی پیوندها و جراحی ها پیشرفت های شگرفی کرده است.
۹-در طب سنتی درمان کننده واقعی نیروی مدیریتی بدن شخص است و نه طبیب، و کار طبیب کمک به مدیر ضعیف شده در بدن است ولی در طب نوین درمان کننده پزشک و داروهایی است که تجویز می کند.
۱۰-اغلب داروهای شیمیایی اثر سرکوب کنندگی داشته و اثر درمانی ندارد، همچنین طب نوین بیمار را تا آخر عمر مجبور به مصرف داروهای شیمیایی میکنند بدون اینکه درمان کنند.
آیا تاکنون شنیدهاید که طب نوین توانسته باشد با داروهای شیمیایی خود بیماریهایی مانند دیابت را درمان کند؟درمان علائم ظاهری با داروهای مُسکّن در طب نوین رایج است, در حالی که این داروها نهتنها علت بیماری را درمان نمیکنند بلکه علامتی را که از دیدگاه طبی خبرهای مهم از درون بدن میدهد, سرکوب میکنند، در حالی که بیماری از بین نرفته و هنوز در بدن وجود دارد .
همچنین در صورت بیماریهای مزمن مانند آسم, دیابت, روماتیسم, فشارخون, بیماریهای قلبی و … پزشکی رایج از درمان قطعی آنها ناتوان است و فقط داروهایشان حکم کنترل کننده داشته و بیمار مجبور است تا آخر عمر داروها را مصرف کند بدون اینکه درمان شود.
۱۱-طب نوین بهجای تقویت سیستم ایمنی اقدام به سرکوب سیستم ایمنی میکند:
طب نوین در برخورد با بیماریهای متعدد بهجای تقویت سیستم ایمنی اقدام به سرکوب سیستم ایمنی میکند و نشانههای بیماری را محو میکند.
در کتاب بیماریهای داخلی “هاریسون” آمده است که درمانهای سرکوب کننده ایمنی بهطور کلی سبب سرکوب تمامی پاسخهای ایمنی از جمله پاسخ در برابر باکتریها, قارچها و حتی تومورهای بدخیم میشوند، همچنین احتمال بروز تومورها در بیمارانی که داروهای سرکوب کننده ایمنی دریافت کردهاند تقریباً ۱۰۰برابر بیشتر از احتمال بروز آن در همسن و سال آنها در جمعیتهای معمولی است .
در صورتی که طب سنتی بیماری را از ریشه درمان میکند درحالی که طب نوین فقط درد را تسکین میدهد.
شاخه های طب مکمل
در ایران طب مکمل تحت عناوین زیر به خدمات رسانی به جامعه مدد جویان عرضه میگردد که برخی از این موارد دوره های تکمیلیشان در کشورمان ارائه میگردد و برخی دیگر برای گرفتن گواهی های مورد تایید وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی این دوره ها را در خارج از کشورمان آموزش میبینند و شامل فارغ التحصیلان متخصص طب مکمل در زمینه های زیر میباشد :
بیشتر بدانیم :
doctorpage بهترین ها را برایتان آرزو میکند.